وقتی بحثی یک مقدار ( یک مقدار که چه عرض کنم) پیچیده میشود، طبیعتاً آدم بی تاریخی مثل حقیر، تازه دو ریالی اش می افتد که نقس خود( مبادا تهمت نفسانی بودن به نیّت پاکیزۀ حقیر بزنید) گرفتار چه معرکه ای رده است و تا به خودش بیاید ، می بیند مباشر تا جماعت مخاطب ، دور تا دورش ایستاده اند و دارند برو برّ او را نگاه می کنند و خلاصه در می یابد که دیگر همه چیز مقررّات ماورایی و رفتار او د روسط معرکه بستگی دارد که اوضاع خیط بشود یا رو به راه.
حالا شده است حایت ماجرای حقیر وحال و روز اینجانب.
بنده که روز اول داعی نداشتمَ، طبق معمول سنواتی داشتم حرف یا مفت یا گرانبها ( به پشتوانه اش بستگی دارد) میزدمف ضمن سخن ، به دوست هنرمند که دوستی او و حقیر( به دلیل گرفتاری پیچیده ای که در بحث مستقیم وغیر مستقیم برایم فراهم کرده است) حالا دیگر خیلی هم برایم موضوعیّت نفسانی ندارد( قابل تامل اهل دقت و مراقبت ) گفتم ، یعنی عرض کردم ، هنرمند محترم! چگونه است که تمام نقل ما از فرهنگ آمریکایی و اروپایی مستقیم است اما هرگونه نقل از فرهنگ خودی به صورت مستقیم ، با اتهام عدم درک مخاطب و غیر هنری بودن رو به رو میشود.
دوست هنرمندم چون همیشه که هیچ مسئله ای را جدی تلقی نم یفرماید َ، گفت: حالا که چی؟ گفتم: یعنی اینکه چرا ما یک تدابیر فوقالعاده و ویژهای اتخاذ نمی کنیم که مثلاً بگوییم بازی فلان هنرپیشه اروپایی از بهمان هنرپیشه آمریکایی بهتر است یا بدتر؟ یا اینکه به کارهای خارق العاده ای رو نمی آوریم که بگوییم فلان کارگردان کارش را خوب بلد است یا فلان کارگردئان باید برود سر چها راه بایستد تا هرکس احتیاج داشت او را صدا بزند برای کار ( البته کارو ایستادن سرچهارراه برای کار کاملاً مورد احترام همگان است)یا مثلاً نم یرویم یک شخص مرتاض استخدام کنیم تا حرکات محیر العقول انجام دهد و به ما بقبولاند بهمان کالای الکترونیکی از بیسار آن بهتر است ( با آگهی های بازرگانی شبکه ارتباطات جهانی خلط نفرمایید) ما وقتی در عمل و تجربه ، کیفیت بهتر یک کالا را دیدیم خیلی صاف ومستقیم می گوییم مثلاً تلویزیون سونی یا پارس از مارک های دیگر بهترند یا بالعکس.
فرض بفرمایید به نظر یکی از هنرمندان ، اعتقاد به جامعۀ باز َ، بنا به هردلیل مخاطب پسند ، بهتر از اعتقاد به سایر جوامع است یا به نظر دیگری اعتقاد به انارشیسم و امثال و ذالک برسایر اعتقادات رجحان دارد ، ملاحظه می کنید که هردوهنرمندف در اینکه کاملاً جزمی و مستقیم و گاهی با عربده در مصاحبه های آب و تابدار حرف خودشان را بزنند و باری مخالفین خودشان کرکری های خاص ، بخوانند مشترکند اما اگر کسی به جامعه ای اعتقاد داشته باشد که در نهایت رجوع آن به جامعۀ ولایی باشد چطور؟ آیا اگر کلمه ای در دفاع از جامعه ولایی بگوید، چوب غیرهنری بودن به سخن او نخواهیم زد و با اتهام فراری دادن مخاطب ( بیچاره مخاطب) او را از میدان به در نخواهیم کرد، خلاصه سرشما را درد نیاورمف من بطور خلاصه به دوست هنرمندم گفتم ما چطور انواع واقسام اعتشاشات فکری و تکنولوژیکی وارتباطی غرب را به صورت صاف و مستقیم تبلیغ می کنیم و هیچ ابایی هم نداریم که مخاطب بی نوا پس بزند اما آیا به نظر تو ، کجای کارمان عیب دارد و چه مرضی ما را در خود گرفته است که نمی توانیم مستقیماً از آنچه خودمان به آن اعتقاد داریم دفاع کنیم و بی دغدغه های نفسانی بگوییم : زنده و جاوید باد ، یاد شهیدان ما ، یا بگوییم : خمینی عزیز، ما پرچمی را که تو برافراشتی هرگز برزمین نخواهیم گذاشت.